درخواست سازمان ملل برای کاهش آلودگی هوا


 

  • درخواست سازمان ملل برای کاهش آلودگی هوا

    به گزارش ایسنا، آمادگی کشورها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای که موجب گرمای جهانی می‌شود همانند بالا رفتن از یک سربالایی، سخت و نفس‌گیر است. با این وجود متقاعد ساختن آن‌ها به پاکسازی هوا برای حفظ سلامت عموم مردم آسان‌تر است و می‌تواند برای مقابله با تغییرات اقلیمی سودمند و موثر باشد.

    مقامات سازمان ملل بر این باورند که تلاش‌های بین‌المللی به منظور کاهش آلودگی هوا در رابطه با گازهای گرمایشی امیدوارکننده بوده‌ است.

    تلاش‌های جهانی برای مقابله با انتشار گازهای گلخانه‌ای در نشست اقدامات اقلیمی سازمان ملل روز دوشنبه در نیویورک مورد بحث و تبادل نظر قرار می‌گیرد. ائتلاف اقلیم و هوای پاک توسط شش کشور از سال 2012 شکل گرفت و اکنون بیش از 100 دولت عضو آن هستند.

    در بحث کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و نقش آن‌ها در گرمایش زمین بیشتر روی گاز "کربن دی‌اکسید" تمرکز می‌شود زیرا این گاز حدود دو سوم از گازهای گلخانه‌ای را شامل می‌شود و می‌تواند برای هزاران سال در جو باقی بماند.

    احتراق سوخت‌های فسیلی، چوب و زباله‌های جامد به انتشار این گاز گلخانه‌ای منجر می‌شود. همچنین برخی فرایندهای صنعتی و تغییر در کاربری زمین از جمله جنگل‌زدایی به انتشار هر چه بیشتر گاز کربن دی‌اکسید منجر می‌شود.

    در عین حال از آنجایی که اقتصاد جهانی همچنان بر پایه سوخت‌های فسیلی قرار دارد پیشرفت‌های چشمگیری در کاهش انتشار کربن دی‌اکسید جهت مقابله با تغییرات اقلیمی بدست نیامده‌ است.

    به گزارش شبکه خبری بی‌بی‌سی، اگرچه محققان معتقدند گازهای دیگری نیز وجود دارند که هوا را آلوده و زمین را گرم می‌کنند. کربن سیاه و متان از جمله این آلاینده‌های هوا هستند که 30 تا 40 درصد از گرمای جهانی را به همراه دارند و بنابر این کنترل انتشار آنها در کنترل پدیده تغییرات اقلیمی و محدود ساختن پیامدهای نامطلوب آن از جمله آسیب رساندن به سلامت انسان‌ها نقش به سزایی دارد.




آسمان تهران غبارآلود می‌شود - همشهری آنلاین


 

  • آسمان تهران غبارآلود می‌شود - همشهری آنلاین

    به گزارش ایسنا، بر اساس پیش‌بینی‌های انجام‌ شده در شرکت کنترل کیفیت هوا طی صبح امروز (30 شهریور) تجمع غلظت آلاینده‌ها در برخی مناطق سبب برقراری شرایط ناسالم برای گروه‌های حساس به دلیل ازدیاد تردد خودروها در اولین روز کاری هفته می‌شود.

    همچنین غلظت آلاینده ازن با تابش خورشید و افزایش دما طی بعد از ظهر امروز بین ساعات 14 تا 18 روند افزایشی دارد. هرچند با افزایش ناپایداری جوی و افزایش نسبی سرعت باد، پراکندگی آلاینده‌ها و بهبود موقتی کیفیت هوا دور از انتظار نیست.

    در ساعات پایانی امروز (30 شهریور) با ازدیاد تردد خودروها در سطح شهر و افزایش غلظت ذرات معلق در برخی مناطق شاهد کاهش کیفیت هوا خواهیم بود و با کاهش میزان ناپایداری جوی طی شب، شرایط مناسب برای تجمع موقتی آلاینده‌ها به‌ویژه ذرات معلق در برخی ساعات صبح فردا (31 شهریور) فراهم می‌شود.

    در طول روز نیز با توجه به کاهش دما نسبت به روز قبل شرایط شکل‌گیری آلاینده ازن محدود همچنین با وزش باد شدید و رشد ناپایداری جوی از غلظت آلاینده‌ها کاسته می‌شود، ولی در برخی مناطق مستعد گسیل گرد و خاک و آسمان غبارآلود پیش‌بینی می‌شود.

    همزمان با افزایش حجم ترافیک در ساعات پایانی فردا (31 شهریور) تجمع غلظت ذرات معلق سبب کاهش کیفیت هوا در برخی مناطق می‌شود و برقراری شرایط ناسالم برای گروه‌های حساس را به دنبال دارد.

    بر اساس اطلاعات شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، کیفیت هوای 24 ساعت گذشته پایتخت منتهی به 8 صبح امروز با شاخص میانگین 89 در شرایط سالم قرار داشت و کیفیت هوای هم اکنون نیز با شاخص میانگین 89 همچنان در شرایط سالم است.




وقتی جلسه‌های ادبی سر از کافه و پارک درمی‌آورند/ گلایه امینی از سلفی‌بگیرها و خبرچین‌ها


 

  • وقتی جلسه‌های ادبی سر از کافه و پارک درمی‌آورند/ گلایه امینی از سلفی‌بگیرها و خبرچین‌ها

    این شاعر و منتقد ادبی درباره وضعیت برگزاری جلسه‌های ادبی در مکان‌هایی مثل کافه‌ها اظهار کرد: این‌ را که برگزاری این جلسات در این فضا خوب است یا نه، باید از نگاه آنان که شرکت‌کننده یا برگزارکننده هستند، دید. آن‌ها حتما دلایلی دارند که ترجیح می‌دهند جلسات‌شان را به جای مراکز فرهنگی در کافه‌ها برگزار کنند. این جور جلسات معمولا در مراکز فرهنگی یا دانشگاه‌ها تشکیل می‌شد اما در فرایندی که طی شده، به این‌جا رسیده‌اند که جلسات‌شان را در کافه‌ها برگزار کنند، حتی دیده‌ام که بعضا در پارک‌ها هم برگزار می‌کنند.

    او سپس گفت: سازمان‌ها و مراکز مربوطه جلسات خودشان را دارند، اما این جوانان می‌خواهند خودشان جلسه داشته باشند؛ یعنی نمی‌خواهند شرکت‌کننده آن جلسه‌ها باشند.

    امینی در ادامه با اشاره به علتی که موجب می‌شود جلسه‌های ادبی به جای سازمان‌ها و مراکز فرهنگی و هنری در کافه‌ها و پارک‌ها برگزار شوند، بیان کرد: در شهرستان‌ها، ادارات ارشاد یا حتی اداراتی که خیلی مرتبط نیستند راجع‌به برگزاری این جلسات نظر می‌دهند، و دخالت و پیگیری می‌کنند. حتی اگر افراد در خانه‌های‌شان هم جلسه برگزار کنند، باز هم دخالت می‌کنند. در جلسات مراکز و سازمان‌ها یک نفر را می‌فرستند تا نظارت کنند و ببینند در آن جلسه راجع‌به چه حرف می‌زنند. در یکی از مراکز دولتی از من دعوت کرده بودند که کارگاه ترانه برگزار کنم که از آن استقبال هم می‌شد، اما نگهبان گذاشته بودند که به شرکت‌کنندگان برگه ملاقات می‌داد و حتی به آن‌ها می‌گفت که «روسری را دربیار، مقنعه سرت کن» یا «شلوارت چرا این رنگیه؟»، انگار که این‌ها کارمند آن‌جا هستند، که به همین خاطر من دیگر آن جلسه را ادامه ندادم. یا این‌که برخی‌ها را به جلسه می‌فرستند تا جلسه را ضبط کند، بعضی‌ها علنی ضبط  می‌کنند، اما برخی دیگر هم مخفیانه ضبط می‌کنند و بعد آن صوت را تحلیل می‌کنند، این خبرچینی‌ است و این کار را برای این انجام می‌دهند چون خیال می‌کنند هر کس هر حرفی می‌زند باید حرف دلخواه مسئولان را بزند.

    این استاد دانشگاه افزود: عجیب‌تر برخی خبرنگاران مرکزهای رسمی هستند که از برنامه‌ها گزارش‌های خبری تهیه می‌کنند که این یکی از مصیبت‌های من در جلسات ادبی است چون اسم شاعران را غلط می‌نویسند، اطلاعات ادبی را غلط می‌نویسند، شعرها را غلط می‌نویسند و بعد گزارشی از یک کارگاه یا جلسه ادبی منتشر می‌شود که آبروی آدم می‌رود. چون او همانند برداشت آزاد، برای خودش می‌نویسد و تخصصی هم در ادبیات ندارد، هماهنگی‌ای هم با مسئول جلسه نمی‌کند. بنابراین با برگزاری چنین جلسه‌ای آدم ترجیح می‌دهد برود و جلسه‌اش را در کافه‌ها برگزار کند تا خیالش از این تبعات راحت شود.

    امینی همچنین سنجش شرکت‌کنندگان جلسات ادبی بر اساس کمیت را مشکل عجیب‌تر دیگری دانست و گفت: در سازمان‌ها شرکت‌کنندگان جلسات ادبی را با کمیت می‌سنجند؛ در یک جلسه تخصصی نقد اگر 20 نفر از افراد شناخته‌شده حوزه نقد شرکت کنند، جلسه سوم می‌گویند «چرا شرکت ‌کننده کم است؟»، یعنی گمان می‌کنند در جلسه تخصصی نقد باید 300 نفر بنشینند چون آدم‌های سیاسی آدم‌ها را به اعتبار نمی‌شناسند بلکه با عدد می‌شناسند. خیلی از جلسات را هم به‌ همین خاطر تعطیل کرده‌اند چون فکر می‌کنند جلسه‌ای که در آن 20 یا 15 نفر شرکت کنند، اصلا فایده‌ای ندارد. در حالی که جلسه خوب اصلا همین است. من خودم هر جا جلسه‌ای داشتم که تعداد از 20 نفر به 30 نفر تبدیل شده، آن را تعطیل کرده‌ام، چون وقتی تعداد زیاد می‌شود، یک عده آدم‌ بی‌کار و توریست می‌آیند. کلاس‌های برخی استادان مشهور در دانشگاه‌ها هم اکنون همین است. آیا این افراد برای گوش کردن درس به آن‌جا می‌روند؟ می‌روند عکس سلفی می‌اندازند و کتاب‌شان را می‌دهند تا استاد امضا کند و همان رفتاری که با فرش قرمز و بازیگر سینما می‌شود با یک استاد فرهیخته دانشگاه هم می‌شود چون ما برای این تربیت نشده‌ایم که بدانیم کلاس نقد ادبی با فرش قرمز فرق می‌کند.

    241241

    او ادامه داد: شده است که من به کارگاه‌ها می‌روم و با وجود این که شاعران جوان می‌آیند اما هیچ سوالی ندارند، هیچ کتابی را نخوانده‌اند و کنجکاو هم نیستند که بخوانند، حتی وقتی کتاب هم معرفی می‌کنم یادداشت نمی‌کنند، اما وقتی جلسه تمام می‌شود، می‌آیند که عکس سلفی بگیرند. ما شرایطی را فراهم کرده‌ایم که سطحی بودن و عوام بودن از مردم کوچه و خیابان به کسانی منتقل شده که می‌گویند شاعر، دانشجو یا اهل قلم هستند و این شرایط نامساعد است و آدم دل‌سرد می‌شود. 

    این شاعر سپس درباره احتمال کوچ جلسه‌های ادبی به فضای مجازی نیز اظهار کرد: گروه‌های این‌چنینی وجود دارد و گاهی من را هم اضافه می‌کنند اما دیده‌ام که خیلی جدی نیستند. یعنی آن‌جا هم از جنس همین فرش قرمز، خود نشان دادن و اظهار فضل است و بحث جدی نمی‌شود. من تامل و دقت نظری در آن‌ها نمی‌بینم برای همین زود آن‌جا را ترک می‌کنم چون فقط بهانه‌ای است برای این که آدم‌ها خودشان را نشان بدهند. فضای مجازی جز سطحی بودن کار دیگری برای ادبیات نکرده است.

    نویسنده کتاب «جلسه شعر» که معتقد است شاعر در جلسه شاعر نمی‌شود و آن‌چه درمی‌یابد حاصل تاملات خودش و مطالعاتش است، بیان کرد: جلسه برای ایجاد انگیزه و اشتراک تجربه‌ها است. این‌که جلسات ادبی زیاد شده، خود به خود بد نیست و من فکر می‌کنم از همین کمیت است که ممکن است کیفیت حاصل شود. اما این مهم است که مسئول جلسه چقدر سواد دارد و چقدر حرف‌های سرزبانی دیگران را تکرار نمی‌کند و این‌که مسئول جلسه چقدر اجازه رشد به بچه‌ها می‌دهد یا این که دوست دارد آن‌ها همیشه شاگرد و مریدش بمانند. این عیب در جلسات ادبی از قرن پنج و شش تا حالا وجود داشته است که کسانی دور یک استاد حلقه می‌زنند و به تدریج شبیه آن استاد می‌شوند؛ یعنی دیگر شعر خودشان را نمی‌گویند و حرف خودشان را نمی‌زنند. الان هم همین‌طور است، از روی شعر شاعران می‌شود تشخیص داد به جلسه چه کسی می‌روند، چون برخی از استادها متاسفانه این احوال را دارند و فکر می‌کنند که همه شاگردان باید مورد پسند آن استاد شعر بگویند. این اصلا خوب نیست چون استاد نمی‌آید خودش را عرضه کند، استاد می‌آید زمینه رشد فرد را با ذوق و سلیقه‌ای که دارد فراهم کند.

    اسماعیل امینی در پایان گفت: من از کسانی که درباره ادبیات، فرهنگ و جوانان تصمیم می‌گیرند خواهش می‌کنم به این مقولات نگاه مهربان‌تری داشته باشند و تصور نکنند اگر جوانان دور هم جمع می‌شوند و شعر می‌خوانند و قصه می‌خوانند و حتی انتقاد می‌کنند، توطئه‌گر هستند و می‌توانند سوژه پرونده‌سازی شوند و سوژه‌ای برای کسانی که شغل‌شان این است ایجاد کنند. این‌ها فرزندان خود ما هستند، کار ادبیات می‌کنند و به طبیعت جوانی ممکن است حرف تندی بزنند یا عصبانی شوند، اما این‌که برای کسانی که کارشان بولتن نوشتن است، از رفتار و فعالیت‌های نسل جوان سرگرمی درست کنیم کار خوشایندی نیست. یا توقع داشته باشیم اگر یک عده شاعر و نویسنده یا اهل قلم جوان دور هم جمع می‌شوند زاییده یکی از جریان‌های سیاسی باشند، چون الان در حوزه‌هایی مثل طنز و شعر که طرفدار دارد، بعد از مدتی می‌گویند اگر می‌خواهید ما از شما پشتیبانی کنیم باید مبلغ تفکر خاصی هم باشید و در انتخابات هنرتان را به نفع فلان جناح خرج کنید. این مسئله برای یک جناح هم نیست، همه آن‌ها می‌خواهند از هنر استفاده ابزاری کنند، گویی که برای آن‌ها خود شعر، داستان و هنر موضوعیت ندارد و فقط جدال‌های سیاسی موضوعیت دارد. به هر حال این مملکت را جدال‌های سیاسی نیست که نگه داشته است؛ مملکت را فرهنگ است که نگه داشته است. بنابراین کسانی که در جدال‌های سیاسی هستند، خیال نکنند از طریق کنترل کردن جلسات و اهل قلم کمکی به امنیت مملکت می‌کنند. من فکر می‌کنم به این نحو کمکی نمی‌کنند بلکه برای خودشان کاسبی درست می‌کنند.

    انتهای پیام




رضا قیصریه: سعید روستایی هم مثل فرهادی می‌درخشد/ ایتالیایی‌ها بی‌دلیل برای کسی دست نمی‌زنند


 

  • رضا قیصریه: سعید روستایی هم مثل فرهادی می‌درخشد/ ایتالیایی‌ها بی‌دلیل برای کسی دست نمی‌زنند

    وضعیت این روزهای رضا قیصریه چندان مناسب نیست اما نسبت به سال‌های گذشته بسیار بهتر است و قدرت تکلم خود را نیز به‌دست آورده است. نویسنده کافه نادری این روزها در 79 سالگی به سر می‌برد و در این دیدار از گذشته و حال خود صحبت کرد.


     
    رضا قصریه صحبت‌هایش را اینگونه آغاز کرد: فرناندا پی وانو، استاد ایتالیایی اهل تورینو است که با همینگوی دوست بود و مدت زیادی با او رفت‌وآمد داشت. او خاطرات خودش از این نویسنده را نوشته است و من این اثر را با نام «همینگوی» ترجمه کرده‌ام. البته چند اثر دیگر هم از همینگوی نیز ترجمه کرده‌ام.
     
    خالق «کافه نادری»‌ در ادامه با اشاره به داستان‌های تالیفی خود گفت: کافه نادری باعث شد که گریزی هم به حوزه تالیف داشته باشم. البته من دو اثر نوشتم، یکی «کافه نادری» و دیگری «هفت داستان».
     
    درباره تجدید چاپ کتاب‌هایش از او سوال می‌کنیم که آیا ناشران حق‌التالیف و حق‌الترجمه آثارش را می‌دهند که او در جواب می‌گوید: بله می‌دهند. البته چیزی نمی‌شود؛ چون من زیاد کتاب ندارم. در شرایط فعلی دو سال طول می‌کشد تا یک کتاب تمام شود و به چاپ بعدی برسد و آن هم پولی نمی‌شود. من از هیچ کدام از ناشرانم نارضایتی ندارم چون حقم را پرداخت کرده‌اند.
     
    اصغرصمدزاده که مدتی است با رضا قیصریه زندگی می‌کند و به نوعی پرستار اوست این حرف‌ها را قبول ندارد و معتقد است که حق‌التالیف قیصریه درست پرداخت نداشته است. او می‌گوید در پنج سالی که پیش رضا قیصریه زندگی می‌کند، کلا یک میلیون 350 هزار تومان حق التالیف و حق الترجمه دریافت کرده است. قیصریه وسط حرف او می‌آید و می‌گوید: حوصله این گونه پیگیری‌ها را ندارم. به خاطر دارم که رضا براهنی حوصله این کارها را داشت و به سراغ ناشر می‌رفت و پیگیر چاپ کتاب‌هایش بود؛ اما من از همان زمان که پیگیری‌های او را می‌دیدم به خودم می‌گفتم که حوصله چنین کارهایی را ندارم.
     
    رضا قیصریه از آن دست مترجمان ناشرپسند است. بیش از خودش نگران ناشران است، به این موضوع توجه ندارد که اگر کاغذ گران شده، کتاب هم چند برابر شده است و برای ناشر فرقی نمی‌کند. او با ناراحتی می‌گوید: دلم برای ناشر می‌سوزد، این روزها شنیده‌ام که کاغذ خیلی گران شده است و ناشر گناه دارد.
     
    اصغر صمدزاده به کتابی ایتالیایی اشاره می‌کند و می‌گوید: کتاب «در ستایش 77 سالگی» با نام «گفت‌وگو در تهران» به زبان ایتالیایی در ایتالیا چاپ شده و خنده‌دار آنجایی است که ناشری ایرانی زنگ زد و گفت که دو میلیون و 500 هزار تومان به ما بدهید تا این کتاب را در ایران چاپ کنیم. یعنی پول که نمی‌دهند، هیچ؛ به دنبال این هستند که پول هم بگیرند.
     
    از او درباره آثار منتشر نشده سوال می‌پرسیم که در پاسخ می‌گوید: کتاب در حال انتشار چیزی ندارم. فقط «پیکاسو» مانده است که آن نیز آماده انتشار است و به زودی از سوی نشر نیلا منتشر می‌شود.
     
    رضا قیصریه سال 93 سکته مغزی کرد و از آن سال بازنشسته شد؛ او این روزها کمتر بیرون می‌رود و بیشتر افراد به دیدنش می‌آیند. او درباره وضعیت این روزهایش گفت: درآمدم از حقوق بازنشستگی دانشگاه آزاد است. من به خاطر مریضی بازنشسته شدم. از روزی که به خانه آمدم، شاگردانم به من سر می‌زنند؛ اما آنها هم دغدغه‌های خاص خودشان را دارند و گرفتار هستند و من نیز انتظاری از آنها ندارم.
     
    او با اشاره به سینمای ایتالیا و سینمای ایران می‌گوید: آخرین باری که به ایتالیا رفتم، دیدم که در آنجا خاطر کیارستمی را خیلی می‌خواهند. چند روز پیش هم شنیدم که یک فیلم ایرانی به نام «متری شیش و نیم» در جشنواره فیلم ونیز گل کرده است و خیلی خوشحال شدم.

    از ما اسم کارگردان را می‌پرسد. کمی درباره سعید روستایی برای او صحبت می‌کنم. کارگردان دهه هفتادی که با دو فیلم توانسته در سینمای ایران بسیار خوب بدرخشد. سعید روستایی را نمی‌شناسد، فیلم او را هم ندیده است اما می‌گوید: دیدم کلی این جوان را تشویق کردند. ایتالیایی‌ها برای هر کسی انقدر دست نمی‌زنند. به نظرم این فرد هم مثل اصغر فرهادی بدرخشد. مطرح شدن در اروپا بسیار مشکل است و اگر این افراد چنین اتفاقی را رقم زده‌اند، بدون شک کار بسیار ارزشمندی تولید کرده‌اند.
     
    در آخر درباره مترجمان خوب ایتالیایی از او سوال کردیم که اظهار کرد: در میان مترجمان ایتالیایی، بهمن فرزانه مترجم خوبی است. البته من کار دانشجویان خوبم مانند خانم مهرگان و اعظم رسولی را نیز می‌پسندم.

    241241




آثار معنوی ضعف اقتصاد خطرناک‌تر است!


 

  • آثار معنوی ضعف اقتصاد خطرناک‌تر است!

    در باره آثار افزایش تورم و کاهش قدرت خرید شهروندان و نتایج محدودیت های اقتصادی مردم از زوایای سیاسی و امنیتی و اجتماعی چیزهایی گفته شده و نشر یافته است، اما آن جنبه که کمتر مشهود بوده و چندان به چشم نیامده اثر و نتیجه مشکلات اقتصادی بر مسایل اخلاقی و فرهنگی و معنوی جامعه است.

    هرچه فشار اقتصادی بیشتر بشود به مرور فضیلت ها و ارزشهای اخلاقی رنگ می بازد و هر کس به نوعی ممکن است به این عوارض و آسیب ها مبتلا گردد.

    وقتی پوشک و شیرخشک گران شد زن باردار جنین توی شکمش را می کشد و گرفتار پیامدهای روانی آن می شود، وقتی میوه گران شد مردم دیگر مهمانی نمی دهند و روابط خانوادگی قطع می گردد و از برکات صله رحم محروم می مانند،
    وقتی حقوق ها پایین آمد برادر با برادر خودش بر سر مبلغی جزئی گلاویز می شود و پرده ی حرمت ها را می درند. وقتی اجاره خانه چندبرابر افزایش یافت روابط اخلاقی و کرامت انسانی آسیب می بیند و حرمت ها لگدمال می گردد،
    ادب و احترام در گفتار و تعامل انسانی روزمره کم کم رنگ می بازد و فضیلت های اخلاقی چون سخاوت، گذشت، انصاف و عدالت در معرض خطر قرار می گیرد. پدری که مجبور باشد سه شیفت کار کند دیگر بچه هایش را نمی بیند و مادری جوان که چند یتیم را سرپرستی می کند در این شرایط آسیب پذیری بیشتری در مقابل فساد و فحشا می یابد.   

    آگهی های بازرگانی صداوسیما روز به روز سطح توقع را بالاتر می برند اما واقعیت های اجتناب ناپذیر زندگی روز به روز امکان معیشت و توان خرید را پایین می آورند. در این میان ارزشهای اخلاقی و فضیلت های انسانی به حاشیه می روند و ما با نسلی روبرو هستیم که در مرداب رذایل پرورش یافته است.

    آیا کسی به پنجاه سال آینده می اندیشد و به نسلی که هر لحظه دارد از فضیلت ها و ارزشهای اخلاقی دورتر می شود؟

     * منتشر شده در روزنامه خراسان